کتاب سال بلوا اثر عباس معروفی
«سال بلوا» یکی از رمانهای مهم «عباس معروفی» است. این رمان در فاصلهی سالهای 1368 تا 1371 نوشته شد. داستان رمان از زبان دختری روایت میشود که پدرش یک سرهنگ است. سرهنگ هیچوقت نتوانسته است به آرزوی خودش برسد و در کارش پیشرفت کند. رمان به سبک جریان سیال ذهن نوشته شده است. در توضیحات پشت جلد میخوانیم: «"گفتم آب، و ساعت لنگریمان گفت: دنگ دنگ دنگ." فاصلهها از میان برداشته شدهاند و حال و گذشته در هم آمیختهاند: حسینای محسورشده با زلفی آشفته ایستاده است، اما نه بر پلههای شهرداری که در ذهن نوشافرین؛ دکتر معصوم طناب دار حسینا را میبافد و با قنداق موزر به مغز نوشافرین میکوبد؛ سرهنگ در پی پیمودن پلههای ترقی از شیراز به سنگسر میافتد؛ ملکووم آلمانی در کار ساختن یک پل بزرگ از کوه پیغمبران به کافر قلعه است؛ و سروان خسروی در پی آن است که همهی کوچههای شهر به خیابان خسروی ختم شوند. اما همه یک داغ به پیشانی دارند؛ همان که سال بلوا را آغاز میکند. همان که همه ناچار به انتخابش بودهاند. و مقصر کیست وقتی بازی و بازیگر یگانه نیست؟» گفتنی است که عباس معروفی، روزنامهنگار و نویسندهی مشهور ایرانی، 46 سال دارد، جوایز داخلی و بینالمللی بسیاری را از آن خود کرده و مدتی است بهناچار ایران را ترک گفته است. معروفی اکنون ساکن آلمان است. همچنان مینویسد و تسلطش بر شیوههای مدرن داستاننویسی و شناختش از تاریخ و اسطوره، او را در زمرهی پرمخاطبترین نویسندگان ایرانی قرار داده است. کتاب حاضر را انتشارات «ققنوس» منتشر کرده است.
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
نویسنده/نویسندگان | عباس معروفی |
تعداد جلد | |
ابعاد | 14.2 * 21.3 سانتی متر |