کتاب هولوکاست ترجمه مهدی تدینی

پیگرد و کشتار یهودیان
تاریخ آلمان در قرن بیستم
اشتراک گذاری

اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آدرس کوتاه شده‌ی صفحه:
ناموجود

هنگام ورود یهودیان انتقالی به آشوویتس درهای واگن‌های احشام گشوده می‌شد و قربانیانی که گاه چندین روز در تنگ‌ترین فضای ممکن چپیده‌درهم به این‌جا منتقل شده بودند در میان فریادها، ضربه‌ها و لگدهای نگهبانان از واگن‌ها پیاده می‌شدند. پس از تفکیک جنسیتی، باید برای گزینش صف می‌کشیدند؛ زنان و کودکان در یک ردیف و مردان در ردیفی دیگر. پزشکان اس.اس در بارۀ مرگ و زندگی‌شان تصمیم می‌گرفتند. کسانی که وضعیت جسمانی‌شان نشان می‌داد توانایی کار کردن دارند، اجازه داشتند به عنوان کارگر برای انجام بیگاری چند صباحی بیش‌تر زنده بمانند. اما افراد ضعیف، معلول، بیمار، سالخورده، زنان باردار و کودکان بی‌درنگ روانۀ «گاز» می‌شدند. پای پیاده، شب‌ها همچنین با کامیون، آن‌ها را به اتاق‌های گاز می‌بردند. در یک اتاق ورودی به این عنوان که باید دوش بگیرند، مجبور بودند جامه‌هایشان را در‌آوردند و بدین‌سان عریان وارد اتاق گاز می‌شدند. 

به محض آن‌که اتاق پر می‌شد، درها را می‌بستند و گاز از دریچه‌ای تزریق می‌شد. بر روی دری که هـوا از آن عبـور نمی‌کرد، یک سـوراخ چشمی قرار داشت که مـردان اس.اس از آن می‌توانستند صحنۀ جان کندن را ببینند. در جریان تزریق گاز، صدای بلند موتورها و آژیرها مانع آن می‌شد که فریاد مرگ قربانیان درمانده به گوش کسی رسد. به طور میانگین حدود بیست دقیقه طول می‌کشید تا در اتاق گاز دیگر کسی نجنبد. سپس درها باز می‌شد تا پس‌ماندۀ گاز به فضای باز جاری شود. در اتاق‌های گاز مدرن‌تر، تخلیۀ هوا با هواکش‌ صورت می‌گرفت. زندانیانی دیگر موظف بودند دندان‌های طلا را از دهان‌ها و حلقه‌ها را از انگشتان جنازه‌ها بیرون کشند و موهایشان را بزنند. در نهایت جنازه‌ها را در مرده‌سوزخانه می‌سوزاندند. اگر ظرفیت کوره‌های مرده‌سوزی کفایت نمی‌کرد، گور جمعی جایگزین آن می‌شد. حتا پس از آن‌که کوره‌ها چنان افزایش یافتند که برای سوزاندن 4,500 جنازه در روز  ظرفیت داشتند، در دوران اوج نابودی سرعت کشتار به حدی بود که از توان مرده‌سوزخانه‌ها فراتر می‌رفت. 

ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)