کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم اثر نادر ابراهیمی
«بار دیگر شهری که دوست میداشتم» یکی از تأثیرگذارترین عاشقانهها و شاهکارهای ادبی در حوزهی ادبیات معاصر ایران است که تا چاپ بیست و پنجم منتشرشده است و شامل سه بخش: «باران رویای پاییز»، «پنج نامه از ساحل چمخاله به ستاره آباد» و «پایان باران رویا» است
ناموجود
به یاد داشته باش که روزها و لحظهها هیچگاه باز نمیگردند. به زمان بیندیش و شبیخونِ ظالمانهٔ زمان. صبح که ماهیگیران با قایقهایشان به دریا میرفتند به من سلام کردند و گفتند که سلامشان را به تو که هنوز خفتهای برسانم. بیدار شو هلیا. بیدار شو و سلام سادهٔ ماهیگیران را بیجواب مگذار. من لبریز از گفتنم نه از نوشتن. باید که اینجا روبهروی من بنشینی و گوش کنی. (کتاب بار دیگر شهری که دوست میداشتم – صفحه ۵۶)
بخشها :
ارسال نظر