یه روزی تاجر ما
گفت می خواد بره سفر
که باید رد بشه از
راهی دور و پر خطر
به سوی دیار هند
بار و بندیلشو بست
تو دل همسر اون
غم این سفر نشست
تاجره گفت به همه…