کتاب آتش بدون دود اثر نادر ابراهیمی (سه جلدی)
نادر ابراهیمی نویسنده ایست توانا در عرصه های شخصیت پردازی، نماد گرایی و کاربرد زاویه دید. رمان سه جلدی آتش بدون دود به خوبی بازتابنده این است.
شخصیت زن در این رمان آن گونه که شایسته یک زن ترکمن می باشد در این رمان توصیف شده است. زن ترکمن پا به پای همسر خود برای داشتن یک زندگی آرام تلاش می کند. او مطیع بی چون و چرا همسر خود است." زن ترکمن، نجابت را النگوی طلا و گردنبند جواهرنشان نمیداند، که گاه باشد و گاه نباشد. زن ترکمن، یعنی ذات نجابت ترکمن...".
آنچه به اثرنادرابراهیمی ارزش میدهد، استفادة فراوان از نامهای ترکمنی و آذری است نویسنده با چنین رویکردی، رمان خود را بصورت فرهنگی از نامهای بومی درآورده است نامهایی که به مرور زمان و به سبب دگرگونیهای محیط و اجتماع، شاید که امروزه چندان حفظ و نگهداری زبان برای هر ملّتی پشتوانة غنی و ریش ه دار ماندن » . کاربرد نداشته باشد فرهنگ آن قوم است.
دو قبیله بزرگ صحرای ترکمن، یموت و گوکلان نام دارند. گالان اوجا پسر یازی اوجا کدخدای روستای ایری بوغوز (اگری بوغاز) یگانه پهلوان صحراست و خاک آفتاب سوخته این صحرا تاکنون پهلوانی چون او به خود ندیده است.
سولماز اوچی هم یگانه دختر زیباروی صحراست و خاک برهنه این صحرا خوبرویی چون او را به یاد ندارد. گالان از قبیله یموت است و سولماز از قبیله گوکلان. روزی دوستی، برادری و یا هر نان پاک خوردهٔ دیگری از خوبی های سولماز برای گالان می گوید و آن گاه بزرگ ترین عشق صحرا شکل می گیرد.
چند سالی از ماجرای گالان و سولماز می گذرد. افسانه ای به افسانه های صحرا افزوده شده است و زندگی ادامه دارد. آق اویلر فرزند ارشد گالان که در اثر حضور در هنگام مرگ پدر قدرت تکلمش را موقتاً از دست داده بود، مراحل یادگیری تکلم را همچون کودکان از سر گرفته است.
در جلد سوم آتش بدون دود تحت عنوان اتحاد بزرگ و با موضوع آشتی بین گوکلان و یموت می باشد. سرانجام آلنی به اینچه برون باز می گردد. از اواسط تنگه ای که به اینچه برون می رسید تعدادی افراد مسلح ایستاده بودند تا آلنی را پیش از ورود به اوبه از پای در آورند...