زنان کوچک

زنان کوچک داستان زندگی چهار خواهر است که با الهام از زندگی خود نویسنده و روابط او با سه خواهرش نوشته شده است. هر کدام از خواهران علایق و هدف‌های منحصر به فردی دارند. این رمان به بیش از پنجاه زبان ترجمه و همچنین اقتباس‌های سینمایی زیادی نیز از آن شده است. زنان کوچک برای نویسنده‌اش شهرت و ثروت زیادی به همراه داشت؛ به طوری که بعد از آن، شغل قبلی‌اش پرستاری را رها کرد و به طور تمام وقت به نوشتن پرداخت. این کتاب اثری از«لوئیزا می آلکوت» نویسنده‌ی آمریکایی است. این اثر نسخه‌ی چکیده‌ شده‌ی کتاب اصلی بوده و به‌طور ویژه برای کودکان و نوجوانان بازنویسی شده است. شایسته ابراهیمی، این کتاب را به فارسی ترجمه کرده و انتشارات گاج آن را به چاپ رسانده است. 

"هوا گرگ و میش بود، دخترها بیدار شدند، چراغ‌هایشان را روشن کردند و هر کدام چند صفحه از کتاب‌هایشان را خواندند. همان کتاب‌هایی که مادر روز کریسمس به آن‌ها هدیه داده بود. حالا که مشکلی واقعی پیش آمده بود، این کتاب های پر از عشق و امید کمک‌شان می کرد. وقتی از پله ها پایین آمدند همه چیز عجیب بود. هانا کلاه خواب روی سرش بود و آن‌ها هیچ وقت این ساعت از روز صبحانه نخورده بودند. چمدان بزرگ و سیاه مادر در سالن بود. هیچ کس حرفی نمی زد. خانم مارچ گفت: «بچه ها شما را به هانا و آقای لارنس می سپارم. دلم می خواهد غصه نخورید و بد اخلاقی نکنید و صبور باشید ... در نبود من، مثل همیشه به کارهایتان مشغول باشید و با همه‌ی وجودتان برای سلامتی پدر دعا کنید و بدانید که هیچ وقت پدرتان را از دست نخواهید داد.» "